هر کسب و کاری میخواهد انتخاب اول مشتری باشد و بدون برند و برندسازی رسیدن به چنین هدفی امکانپذیر نیست. برخی افراد درباره معنای برند هنوز به درک درستی نرسیدهاند و آن را با مواردی مثل نام تجاری، لوگو یا شعار تبلیغاتی اشتباه میگیرند، در حالیکه برندسازی کردن بسیار فراتر از چنین مواردی است. شما باید در ذهن مشتری هویت خاص و منحصر به فردی از کسب و کار خود بسازید.
هنگامی که شما با هدف قبلی و به صورت حساب شده، مجموعه فعالیتهای بازاریابی، تبلیغات و خدمات را به صورت سازماندهی میکنید که باعث ایجاد یک تصویر و حس ویژه در مشتریان میشود برندسازی کردهاید. این تصویر خاص است که شما را از رقبا متمایز میسازد نه الزاما محصولات.
با کمک مشتریان و کارمندان میتوانند پیوندهای عاطفی با برند برقرار کنند که باعث ایجاد حس وفاداری و حتی مالکیت میشود. برند قوی:
- انگیزه کارمندان را افزایش میدهد. آنها علاوه بر خرسند بودن از شغلشان، خلاقیت و انعطافپذیری بیشتری از خود نشان میدهند. آنها دوست دارند که برای مدت طولانی با مجموعه همکاری داشته باشند و در موفقیت بیشتر آن سهیم شوند.
- مشتریان با کمال میل خرید خود را تکرار میکنند. آنها به مرحلهای رسیدهاند که با وجود رقبا یک راست به سراغ برند مورد علاقه خود میروند و حتی دیگران را هم تشویق به این کار میکنند.
یک برند قوی باعث میشود در یک بازار پر رقابت، به دور از هیاهو و شلوغی جایگاه خود را داشته باشید و مشتریان وفاداری به دور خود جمع کنید. از طرف دیگر برندسازی موفق باعث میگردد با سرعت بیشتری رشد کنید و به درآمد برسید.
اولین قدمها برای خلق یک برند
برندسازی موفق یعنی بهبود نقاط قوت خود. به این فکر کنید به عنوان یک کسب و کار در چه بخشی کارآمد هستید و به چه چیزی باور دارید. برای مثال:
- مهارتهای خاص (برتری در طراحی محصولات ویژه)
- خدمات مشتریان با کیفیت
- نوآوری در نیچ مارکتینگ
باید مطمئن شوید که همواره میتوانید وعدههای خود را عملی سازید و به “ارزش برند” متعهد هستید. ارزشهای برند باید با نیازهای مشتریان تطابق داشته باشد. محرک اصلی مشتریان برای خرید چیست؟ چه چیزی آنها را وادار به خرید میکند؟ در بسیاری مواقع این مسئله ارتباطی با قیمتگذاری ندارد و عوامل دیگری نیز در انتخاب مشتری دخیل است.
از مشتریان فعلی بپرسید چه چیزی را در رابطه با کسب و کار شما دوست دارند. از مشتریان بالقوه بپرسید که در هنگام تصمیمگیری به دنبال چه هستند.
اگر ارزشهای برند با آنچه که مشتریان فعلی و بالقوه به دنبال آن هستند تطابق دارد، افراد مناسبی را انتخاب کردهاید.
اما اگر این چنین نیست نیاز به بازبینی خدمات ارائهشده به مشتریان دارید یا این سوال را بپرسید که آیا مشتریان مناسبی را هدف قرار دادهاید؟
همواره به دنبال تحلیل و بررسی خواستههای مشتریان باشید. هیچ کس به اندازه خود آنها نمیتواند بگوید که به دنبال دفع چه چیزهایی هستند و چه چیزی آنها را راضی نگاه میدارد. آماده شنیدن نظرات و بازخوردهای مشتریان باشید. در کنار مشتریان، از رقبا غافل نشوید و مستمر فعالیتهای آنها را تحلیل کنید. بعد از مدتی به نقاط ضعف و قوت رقبا پی میبرید و میتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید.
برندسازی
اگر میخواهید یک برند قوی داشته باشید و آن را حفظ کنید، تمرکز زیادی روی آنچه که مشتریان میخواهند و چگونگی ارائه آن داشته باشید.
برای مشتریان از طریق مرکز تماس و تیکت و هر شکلی دیگری که برای آنها مناسب است در دسترس باشید. هر ارتباطی که با مشتریان ایجاد میشود باید برند شما را قویتر سازد.
حوزههای کلیدی برندسازی که باید به آن توجه شود:
نام کسب و کار شما
نام محصول و خدمات
شعار تبلیغاتی
لوگو سازمانی
طراحی و کیفیت تبلیغات چاپی
قیمتگذاری و بستهبندی
موقعیت اداری سازمان
کجا و چگونه تبلیغ می کنید
وبسایت
نحوه پاسخگویی به مشتریان
اگر تمام گزینههای بالا با ارزشهای برند همراستا است، یک برند قوی خواهید داشت که همچنان رو به رشد است. برند قولی را به مشتری میدهد که اگر آن را عملی نسازد بسیار بعید است که مشتریان برای بار دوم بازگردند و برند به شدت تضعیف میشود.
نکتهای که در طراحی عناصر برند باید به آن توجه شود این است که تمامی بخشها باید به صورت کل یکپارچه عمل کنند. به طور مثال هر مخاطبی با دیدن لوگو، تبلیغات چاپی، سایت، ایمیلها یا محصول به سرعت به برند شما پی ببرید. به عبارت دیگر در برندسازی، حفظ هویت بصری اجزاء کار بسیار مهم است. آگاهانه رنگهای مناسب برند خود انتخاب کنید و همواره از آنها استفاده کنید، فونتهای یکسانی استفاده کنید و از طراحیهایی استفاده کنید که نشاندهنده برند و زمینه کار شما باشد.
بیشتر برندهایی که در زمینه موادغذایی کار میکنند تمایل دارند که از رنگهای پرانرژی مانند نارنجی و قرمز استفاده کنید. در حالیکه مشاغل مرتبط با پزشکی از رنگهای شفادهنده و آرامش بخش مثل آبی یا سبز استفاده مینمایند.
مدیریت برند
در حالت کلی همه منابع انسانی در مدیریت برند نقش دارند، زیرا چگونگی عملکرد آنها بر نحوه تفکر مشتری تاثیر می گذارد. اگر افراد به برند و ارزشهای آن باور داشته باشند، در نحوه کار و تعامل آنها با مشتریان به خوبی دیده میشود. در هر سازمانی کارمندان باید برای ارائه طرح و ایدههای جدید آزاد باشند تا حس مشارکت آنها افزایش یابد.
یک سند حاوی ارزشهای اصلی سازمان و اینکه میخواهید سازمان چگونه عملکردی داشته باشد و چگونه دیده شود تهیه کنید. این سند باید با اهداف کسب و کار شما همگام باشد و نشان دهد چرا فکر میکنید از رقبا متفاوت هستید. در هر سازمان تمام وظایف و مسئولیتها باید با این سند مرتبط باشد و بهطور مرتب بررسی شود.
این احساس که آنچه که انجام میدهند مهم است و چرا مهم است باید در افراد مجموعه تقویت شود.
بهطور مرتب از مشتریان هم بازخورد بگیرید. از بازخوردها اطلاعات باارزش و گاه صادقانهای به دست میآید. انتقاد صادقانه و سازنده میتواند به دیده شدن بخشهایی که نیاز به بهبود دارد کمک کند.
در برندسازی توجه به تغییر نیازهای مشتریان بسیار مهم است. بررسیهای منظم این اطمینان را میدهد که برند با نیازها و ترجیحات مشتریان مطابقت دارد. حتی سنتیترین و مشهورترین برندها نیز خود را با توجه نیازهای مشتریان بهروز میکنند. یکی از مهمترین اصول در برندسازی، صداقت است. نباید وعدههایی بدهید که قصد عملی کردن آنها را ندارید یا از توان شما خارجند. این کار باعث از دست دادن همیشگی مشتریان میشود.
بازبینی برند
برند موفق تا زمانی که ارزشهای خود را در نزد مشتریان حفظ کند، باقی خواهد ماند. در هنگام برند برندسازی توجه به این مسئله ضروری است که مشتریان با برند ارتباط ذهنی و عاطفی برقرار میکنند و در برخی موارد احساس مالکیت در آنها ایجاد میشود، پس نباید آنها را ناامید کنیم.
بنابراین هر تغییری در برند باید با نیازسنجی از مشتریان، منابع انسانی سازمان و تامینکنندگان صورت گیرد تا به درک جامعتری رسید. بازبینی همچنین مشخص میکند که آیا برند میتواند در بازارهای جدیدی توسعه پیدا کند. آیا هوشمندانه است که تغییراتی در محصول ایجاد کنیم؟
برند، کل تجربه مشتری را به نمایش میگذارد و یک شبه قابل تغییر نیست. تجربه مشتری باید به طور منظم بررسی و بهبود یابد. فرایند بررسی، مناطقی که امکان رشد کسبوکار در آنها وجود دارد را نشان میدهد.
برای رشد کسبوکار باید مشتاق نوآوری و بهبود محصولات و خدمات بود، تا از رقبای خود پیش بگیرید و به تغییر نیازهای مشتریان سریعتر پاسخ دهید.
بودجه بندی برند
از آن جا که برند کل بخشهای کسبوکار از طراحی اسناد تا نحوه ارائه خدمات به مشتریان را در برمیگیرد تعیین هزینه آن کار مشکلی است.
تخمین هزینه، ذهن را متمرکز میسازد و باعث تعیین الویت برای صرف هزینههای برندسازی میشود. قبل از اینکه هزینهای شود، باید مطمئن بود که صرف تحقق ارزشهای برند و ارتقاء آن میشود.
بخشهای اصلی در تعیین هزینه برندسازی:
- طراحی لوگو و ست اداری و یا بستبندی محصول
- موقعیت سازمان
- تبلیغات
- زمان لازم برای کارمندان تا اطمینان حاصل شود که برند را به خوبی درک کردهاند
- هرگونه هزینهای که باعث شود وعده داده شده بهتر انجام شود مانند بخش خدمات مشتریان
- طراحی و بهروزرسانی وبسایت
نیازی نیست که در ابتدا هزینههای زیادی برای برندسازی انجام شود. میتوان برای لوگو و ست اداری و بستهبندی هزینه زیادی نکرد اما در ابتدا همراه با آیندهنگری باشد تا نیاز به تغییر آنها و صرف هزینه دوباره نباشد. اگر به درک خوبی از کار خود رسیده باشد طراحی و مدیریت برند کار چندان دشواری نخواهد بود.
جمعبندی
برندسازی چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد و باید بخشی جدانشدنی از کار باشد، چون نیازهای مشتریان تغییر میکند، رقبای جدیدی وارد بازار میشوند، رقبای قدیمی استراتژی خود را تغییر میدهند و امکانات و شرایط شما هم در هر دورهای متفاوت خواهد بود.
• اگر برند آنچه را که مشتری به دنبال آن است مهیا نکند شکست خواهد خورد.
• اگر به برند خود باور نداشته باشید، هیچ شخص دیگری نیز نخواهد داشت.
• ارزشهای برند خود را محدود نگاه دارید و برند خود را پیچیده نسازید.
• هر جنبهای از برندسازی باید به مشتریان احساس مشابهی بدهد. مشتریان نباید در درک ماهیت و هدف کسب و کار شما دچار سردرگمی شوند.
• تمام فعالیتهای مجموعه باید ارزشهای برند را تقویت کند و تمامی افراد نیز از آن آگاه باشند.
• اطمینان حاصل شود که کارمندان برند را درک و باور کردهاند.
• اطمینان حاصل کنید که تبلیغات یک پیام واحد را تقویت میکند. این مسئله در رابطه با برند شخصی نیز صدق میکند. پیام شما باید شفاف باشد و دیگران به راحتی بفهمند هدف شما چیست و چه کمکی میتوانید به آنها بکنید.
• برای حفظ برند همواره باید به دنبال فرصتهای جدید باشید و بازار و مشتریان را رصد کنید.
منبع: مدیرآفرین