کتاب ذهنیت یا طرز فکر، نوشته خانم کارل دوک استاد دانشگاه استفورد از پرفروشترین کتابهای آمازون در زمینه رشد و توسعه فردی است. او با کتاب ذهنیت به شهرت زیادی رسید. این کتاب “ذهنیت” را مهمترین عامل رسیدن به اهداف میداند.
طرز تفکر شما است که مشخص میکند در موقعیتهای مختلف، چه واکنشی نشان میدهید. اینکه چه ذهنیتی درباره خودتان دارید بر قدرت یادگیری و شیوه زندگیتان تاثیر زیادی میگذارد. حتی تغییر سادهترین باورها، میتواند اثرات عمیقی بر عملکرد داشته باشد.
مسلما کتاب ذهنیت، درک جدیدی از موفقیت و پیشرفت در شما ایجاد میکند. به این باور میرسید که دید همه یا هیچ درباره استعداد و تواناییهایتان را به کناری بگذارید. خود را انسانی پویا و رو به رشد بدانید، نه فردی راکد و غیرقابل تغییر.
چکیدهای از کتاب ذهنیت:
مهارت چیزی ثابت و تغییرناپذیر نیست و میتواند از طریق تمرین و تلاش، رشد یابد. افرادی که ذهنیت رشد دارند حتی بر سختترین چالشها هم غلبه میکنند و موفقیتهای زیادی به دست میآورند.
ذهنیت ثابت میگوید: “من نمیتوانم آن را انجام دهم”. اما ذهنیت رشد یافته میگوید: ” اکنون نمیتوانم آن را انجام دهم”
دیدگاهی که درباره خودتان دارید، عمیقا بر نحوه زندگیتان تاثیر میگذارد. اعتقاد به اینکه ویژگیهای شما بر روی سنگ حک شده است و قابل تغییر نیست (ذهنیت ثابت) باعث میشود تنها به دنبال اثبات خود باشید. هر موقعیت، فرصتی برای نشان دادن استعدادها به دیگران است نه فرصتی برای رشد کردن.
افراد دارای ذهنیت رشد به دنبال چالشها هستند و آن را فرصتی برای رشد و پیشرفت بیشتر میدانند. ذهنیت رشد باعث میشود عاشق آنچه که انجام میدهید شوید و حتی درصورت مواجهه شدن با مشکلات همچنان کارتان را دوست داشته باشید.
افراد دارای ذهنیت رشد، موفقیت را در عملکرد خوب و یادگیری بیشتر میدانند. این دقیقا ویژگی است که ما در قهرمانان میبینیم.
کودکانی که ذهنیت رشد دارند به این شناخت رسیدهاند که ویژگیهای انسانی از جمله مهارتهای ذهنی از طریق تلاش و تمرین، قابل رشد و ارتقاء است.
همه کودکان با ذهنیت رشد به دنیا میآیند اما نحوه تربیت کودک در خانه و مدرسه بر حفظ این ذهنیت یا تخریب آن اثر دارد. چه چیزی میتواند به این یادگیری پرشور و هیجان پایان دهد؟ طرز فکر ثابت. کودکانی که به این رشد ذهنی نرسیدهاند به جای تلاش، بیشتر به تقلب روی میآورند.
اما کودکان با ذهنیت رشد نه تنها با شکست دلسرد نمیشوند بلکه حتی این تصور را ندارند که شکست خوردهاند. آنها میدانند فرصتی برای یادگیری به دست آوردهاند و از آن استقبال میکنند.
نتایج این تفکر که هوش و شخصیت شما چیزی است که میتواند رشد یابید، در مقابل ذهنیتی که آن را ثابت میداند چیست؟
رابرت استرنبرگ روانشناس اشاره میکند، عامل اصلی در اینکه آیا فردی به تخصص خاصی خواهد رسید یا نه، توانایی و مهارتهای ثابت گذشته نیست بلکه تلاش هدفمند و ادامهدار است.
چرا زمان خود را برای اثبات اینکه چقدر عالی هستید صرف میکنید درحالیکه میتوانید همین زمان را برای بهتر شدن بگذارید؟ چرا کمبودها را پنهان میکنید به جای اینکه آنها را رفع کنید؟
اشتیاق برای پیشرفت و استمرار در آن، حتی وقتی اوضاع به خوبی پیش نمیرود، نشانه ذهنیت رشدیافته است. ذهنیت ثابت باعث میشود نگران قضاوت دیگران باشید؛ اما در ذهنیت رشد به دنبال بهبود هستید.
وقتی فردی خود را تغییرناپذیر بداند، دربرابر هر شکست، عذر و بهانه میآورد، دیگران را مقصر میداند و انگیزه کار به مرور کاهش مییابد.
ذهنیت ثابت اینگونه حکم میکند: چون استعداد دارم نیازی به تلاش ندارم! و ظرفیت خود را برای رشد و حل مسئله و یادگیری کاهش میدهید. وقتی ذهنیت جدیدی در پیش میگیرید، وارد دنیای جدیدی میشوید.
در دنیایی با ذهنیت ثابت، موفقیت به معنای اثبات هوش و استعدادها است. باور به ذاتی بودن استعدادها است و نیازی به تمرین و ممارست دیده نمیشود.
در دنیای دیگر با ذهنیت رشد، تمرین و یادگیری حاکم است. پیشرفت یا پسرفت در یک زمینه منوط به تلاش یا عدم تلاش در آن حوزه است و استعداد شرط نهایی موفقیت نیست.
بنجامین باربر، جامعه شناس برجسته نقلقول جالبی دارد: من دنیا را به دسته ضعیف و قوی یا موفق و شکستخورده تقسیم نمیکنم، من دنیا را به دسته یادگیرندهها و آنهایی که به دنبال یادگیری نیستند تقسیم میکنم”.
برای افراد با ذهنیت رشد، مسئله بر سر “کمال فوری” نیست. بلکه درباره یادگیری در طول زمان، مقابله با چالشها و پیشرفت کردن است.
متحول شدن بهتر از ثابت بودن است. ذهنیت ثابت، فرصت تغییر کردن نمیدهد. بدون توجه به تواناییتان، تلاش چیزی است که توانایی را شکوفا میکند و آن را به سرانجام میرساند. ذهنیت رشد باعث میشود که موانع باعث انگیزه بیشتر شوند.
به دانش آموزان کالج، بعد از عملکرد ضعیف در آزمون این فرصت داده شد که به نمرات دیگر دانش آموزان نگاهی بیندازند. افراد دارای ذهنیت رشد نمراتی را دیدند که به مراتب بهتر از نمره خودشان بود. بر طبق انتظار، آنها به دنبال اصلاح کمبودهای خود در امتحانات بودند.
افراد با ذهنیت ثابت تصمیم گرفتند که به نمرات افرادی نگاه کنند که به شدت ضعیف عمل کرده بودند. این روشی بود که آنها درباره خودشان احساس بهتری پیدا کنند.
جان وودن، مربی افسانهای بسکتبال، اعتقاد داشت تا زمانی که شروع به سرزنش خود نکنید شکست نخوردهاید. منظور او این بود که میتوانید در روند یادگیری از اشتباهاتتان و کسب تجربه از آنها باشید، مگر شروع به محکوم کردن خود کنید.
افراد با ذهنیت رشد و حتی نابغهها هر چند تفکری کاملا متفاوت از دیگران دارند اما باز هم باید برای موفقیتهای خود سخت تلاش کنند. اگرچه آنها قدردان استعدادهایشان هستند، اما ستایشکننده تلاشاند.
این کتاب به بهترین شکل ممکن نشان میدهد عامل اصلی موفقیت و شکست هر فرد، ذهنیت او است که بر عملکرد و تواناییهای او تاثیر میگذارد. این کتاب بر اهمیت تمرین و استمرار تاکید دارد و فاکتورهایی مانند استعداد و هوش را در موفقیت یک فرد قطعی نمیداند.